شعری از گروس عبدالملکیان
باد که می آید
خاکِ نشسته بر صندلی بلند می شود
می چرخد در اتاق
دراز می کشد کنار زن ،
فکر می کند
به روزهایی که لب داشت.
باد که می آید
خاکِ نشسته بر صندلی بلند می شود
می چرخد در اتاق
دراز می کشد کنار زن ،
فکر می کند
به روزهایی که لب داشت.
سلام خوبيد ؟ با مطلبي بروزم و ..........[گل] عباس یعنی ذکر طوفانی مهدی عج ... [گل]
سلام این محشر بووووووووووووود محشر وای اگر خاک طوفان زده شود بیچاره آنکه نیست
به شانه ام زده ای که تنهائی ام را تکانده باشی ! به چه دلخوش کرده ای ؟! تکاندن برف از شانه های آدم برفی ؟! (گروس عبدالملکیان)